love me

تو نیستی وبی تو

 

*کاش از دل من خبرت بود عشقه پاکم* 

نوشته شده در چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,ساعت 16:20 توسط mahsa| |

 

رفتي ولي اينو بدون هر جا باشي دوستت دارم

 

هنوز براي ديدنت به روياهام پا مي زارم

 

دل منو شکستي وقتي تنهام گذاشتي

 

کاش مي دونستم تو هيچ وقت دوستم نداشتي

 

دل منو شکستي اما يادت بمونه

 

که هيچ کسي مثل من قدرتو نيست بدونه


ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 26 دی 1389برچسب:,ساعت 15:24 توسط mahsa| |

 

 

من میروم اما...................

 

من مي روم اما به او بگوييد دوستش دارم،

به او که تنش بوي گلهاي سرخ را ميدهد،

به او که با جادوي کلامش زيباترين لغات را شناختم،

به او که لحن صدايش دلپذيرترين آهنگ است،

به او که نگاهش به گرمييه آفتاب و لبانش به سرخيه شقايق ودلش به زلالييه باران است،

به او که براي من مينويسد،


ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 26 دی 1389برچسب:,ساعت 15:18 توسط mahsa| |

غم دوری  

غم دوری خیلی سختِ مخصوصاً اگه تو باشی

 

مخصوصاً اگه بری تو دیگه پیش من نباش

 

می دونی که بی توموندن توی دنیا یه عذاب

 

اگه تو یه روز نباشی زندگیم بی تو خراب


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389برچسب:,ساعت 13:37 توسط mahsa| |

 

 

غم عشق

تو را در گلويم فرياد مي زنم..

 از گذشته ي تلخ و آينده ي مبهم خويش...  

خويش...

 

خسته ام از خويش... از اين تکرار


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389برچسب:,ساعت 10:55 توسط mahsa| |

 

بخون عزیزم خیلی زیباست

 

يه چشم هميشه بايد توش اشک باشه ، وگرنه ميسوزه .

يه دل هميشه بايد توش غم باشه ، وگرنه می شکنه .

يه کبوتر هميشه بايد عشق پرواز داشته باشه ، وگرنه اسير ميشه .

يه قناری بايد به خوش آوازيش ايمان داشته باشه وگرنه ساکت ميشه .

يه لب هميشه بايد توش خنده باشه وگرنه زود پير ميشه
.


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1389برچسب:,ساعت 10:29 توسط mahsa| |

 

 

چطور بگم که دلتنگ توام تویی که مونس شب های دل بی قراری ام بودی


چطور بگم که باغ دلم به غم نشسته واز دوری تو دلتنگ شده؟


چطور بگم که وجود تو... گرمای صدای دلنشین توبه من آشفته
زندگی می بخشه؟


چطور بگم که این دل بی طاقت بهانه تو را می گیرد؟


چطور بگم که دستانم گرمی دستانت را می خواهد؟
ای تنهاترین ستاره زندگی من

 


پشت پنجره دل تنگم به انتظار لحظه با تو بودن می مانم
تا با آمدنت دل بی قرارم را آرام کنی

نوشته شده در 21 دی 1389برچسب:,ساعت 15:21 توسط mahsa| |

 

بیا تا قصه نیمه تمام عشق را با شیرینی به پایان برسانیم
برگرد تا قصه من و تو پایانش تلخ و غم انگیز نباشد
دلم برای لحظه های دیدار با تو تنگ شده
چه عاشقانه نگاهم می کردی و حرف می زدی
چرا رفتی از کنارم؟
تو رفتی و من تنهای تنها در این دنیای بی محبت
با چند خاطره ماندم
برگرد تا دوباره آن خاطره های شیرین باهم بودن تکرار شود
دلم بد جور برای تو برای حرف هایت تنگ
صدای خنده هایت تنگ شده
با آمدنت من را دوباره زنده کن
واحساس را دوباره در وجودم شعله ور کن
تا عاشقانه تر از همیشه از تو آن عشق پاکت بنویسم


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 21 دی 1389برچسب:,ساعت 14:19 توسط mahsa| |

 

خدایا...........

خدايا فقط تو را مي خواهم.....باور کرده ام که فقط تويي سنگ صبور حرف هايم


مي ترسم از اينکه بگم دوسش دارم...اون نمي دونه که با دل من چه کرده...نمي دونه که دلي رو اسير خودش کرده

هنوز در باورم نيست که دل به اون دادم و اون شده همه هستي ام

روز هاي اول آشنايي را بياد مياورم آمدنش زيبا بود ...آنقدر زيبا حرف مي زد که به راحتي دل به او باختم

و او شد اولين عشقم در زندگي

 


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 21 دی 1389برچسب:,ساعت 14:10 توسط mahsa| |

 

منتظرم.....

منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شوم
دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم

 

منتظر لحظه ای هستم که در کنارت


بنشینم سر رو شونه هایت بگذارم....از عشق تو.....از داشتن


تو...اشک شوق ریزم 
 

 


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 20 دی 1389برچسب:,ساعت 15:57 توسط mahsa| |


Power By: LoxBlog.Com